یافتن یک تعریف روشن از استعداد چالش برانگیز است. برخی اعتقاد دارند این موضوع ژنتیکی است، برخی دیگر خواهند گفت که این موضوع آموخته شده است، علم امروز به ما می گوید استعداد ترکیبی است از ژنتیک و تربیت. ما می توانیم استعداد را به عنوان یک توانایی ویژه تعریف کنیم که به طور بالقوه فرد را به موفقیت می رساند. استعدادها الگوهای تکرار شونده فکر، احساس و رفتار هستند. به عبارت دیگر، آنها چیزی هستند که به طور طبیعی برای شما به وجود می آیند و شما تلاش زیادی برای آن نمی کنید. استعداد انواع زیادی دارد که در این مطلب ذکر خواهد شد، اگر هر فرد استعدادهای خود را بشناسد و در مسیر آنها قرار بگیرد، موفقیت برای او سریعتر و راحت دتر اتفاق می افتد، در این مطلب بهترین های تست استعدادیابی را به شما معرفی می کنیم.
«استعداد—وقتی از این کلمه استفاده میکنم، منظورم سرعتی است که با تلاش بهتر میشود. سرعتی که در فوتبال بهتر می شوید استعداد شما در فوتبال است. سرعتی که در ریاضیات بهتر می شوید استعداد ریاضی شماست. در واقع با مقدار یکسانی از تلاش هر فرد چقدر پیشرفت می کند. و من کاملاً معتقدم؛ نه همه، اما فکر میکنم اکثر مردم معتقدند که تفاوتهایی در استعداد بین ما وجود دارد: اینکه همه ما به یک اندازه با استعداد نیستیم»
داکورث، 2016
چیزی که من در مورد این تعریف جالب است این است که به ما امکان می دهد پیشرفت را هم محصول ذاتی و هم تلاش بدانیم. ممکن است با سرعت کمتری در حال پیشرفت باشیم، اما همچنان میتوانیم با تلاش پیشرفت کنیم.
برخی اعتقاد دارند که استعداد صرفا ذاتی و ژنتیکی است و در مقابل بعضی دیگر بر این باورند که استعداد حاصل محیط غنی است و حتی اگر فردی استعداد داشته باشد اما در آن زمینه محیط فراهم نباشد، آن استعداد بالفعل نمی شود. امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هردو، هم محیط و هم استعداد ذاتی تاثیرگذارند. برخی از افراد با پتانسیل بیشتری به دنیا می آیند، اما بدون سخت کوشی و تمرین استعدادشان هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. با برخی شواهد از تفاوت های ژنتیکی موسیقی مثال خوبی است، به عنوان مثال، مطالعه ای روی 500 دوقلو نشان داد که 80 درصد ضعف در شنوایی تن صدا ارثی است. ژنهای دیگری که با ترشح سروتونین مرتبط بودند، یافت شد که با خلاقیت موسیقی مرتبط بودند.
استعداد و مهارت ویژگیهای مرتبط را توصیف میکنند، اما دقیقاً یکسان نیستند. استعداد به طور طبیعی احساس می شود در حالی که مهارت چیزی است که شما از طریق یادگیری آن را توسعه می دهید. استعداد اغلب در اختیار افراد محدودی است. از سوی دیگر، هر فردی در صورت داشتن ظرفیت، توانایی و تمایل می تواند مهارت خاصی را بیاموزد. استعداد پنهان است، به همین دلیل نیاز به شناسایی دارد. برخلاف مهارت، که نیاز به توسعه دارد که تنها از طریق تمرین امکان پذیر است. اینجاست که ضرورت تست استعدادیابی مشخص می شود. تست استعدادیابی به شما کمک می کند تا در زمینه درست تر مهارت بیاموزید.
استعداد توانایی دستیابی یا دستیابی به چیزی است، در حالی که هوش توانایی درک، جذب و پردازش اطلاعاتی است که در خدمت حل سریع مشکلات است. هوش توانایی کسب و به کارگیری دانش است. از جهاتی، با آن تعاریف، می توان آن را یک استعداد در نظر گرفت. استعداد به عنوان مهارت ذاتی تعریف می شود.
استعدادها طیف گسترده ای دارند و نمی توان لیست دقیق و مشخصی از آن ها را ارئه داد اما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم. یک فرد ممکن است چندین استعداد داشته باشد و لزوما اینطور نیست که هر کس فقط در یک زمینه خاص برتر است. اما ممکن نیست که شخصی در هیچ چیز استعداد نداشته باشد، قطعا او هنوز استعدادهایش را کشف نکرده؛ پس برای تست استعداد یابی و کشف استعداد تا آخرمطلب همراه ما باشید.
کشف استعداد روش های مختلفی دارد که تست استعدادیابی یکی از اصولی ترین های آنهاست.
1. آنچه را که به شما احساس قوی بودن می دهد پیدا کنید
آیا تا به حال آن لحظاتی را داشته اید که همه چیز آسان و سبک باشد؟ یا می دانید که پاسخ را می دانید یا قادر به یافتن پاسخ هستید؟ هنگامی که ما در کاری احساس راحتی داریم یا می دانیم از پس آن بر می اییم، معمولا استعدادیاب درونی ماست صحبت می کند. توجه کنید که چه زمانی قویترین نسخه خود را احساس میکنید و فرصتهای بیشتری برای این احساس ایجاد کنید. اگر به طور طبیعی با بچهها خوب هستید، ببینید آیا میتوانید در یک مدرسه یا مهد مشغول به کار شوید. بگذارید نقاط قوت شما برنامه شما را هدایت کند.
2. از دوستان خود بپرسید که بهترین و بدترین خصوصیات شما چیست
می دانید که آنها صادق خواهند بود. اما نکته مهم در مورد پرسیدن از دوستان مورد اعتماد در مورد ویژگی های خود این است که همه آنها معمولاً یک چیز را می گویند. شنیدن اینکه افراد مختلف شما را در یک چیز مشخصی خوب می دانند، قطعاً نشان دهنده استعداد است. این موارد را به یاد داشته باشید و سعی کنید آنها را تقویت کنید.
3. از خانواده خود بپرسید که در کودکی چه چیزی را دوست داشتید
گاهی اوقات افرادی که ما را طولانی مدت میشناسند، افرادی هستند که ما را بهتر میشناسند. از خانواده خود بپرسید که در کودکی چه کار می کردید؛ شاید همیشه تنها، با دوستان بازی می کردید، داستان می ساختید، می نوشتید، طراحی می کردید، صحنه هایی را بازی می کردید، فوتبال بازی می کردید یا کتاب می خواندید. به احتمال زیاد اینها چیزهایی هستند که شما هنوز دوست دارید، اما برخی از چیزها را به راحتی فراموش می کنیم، زیرا به بزرگسالانی مسئولیت پذیر، بالغ و جدی تبدیل می شویم.
4. برای تغییر آماده باشید
بدانید که با افزایش سن، سلیقه ما تغییر می کند و نقاط قوت ما افزایش می یابد. به خودتان اجازه ندهید که با گفتن یک داستان یکسان بارها و بارها خودتان را راضی کنید که همین هستید. اگر می گویید من ورزشکار نیستم چون در دبیرستان ورزش نمی کردم، به خود فعلی تان فرصتی برای شناسایی استعدادهای جدید نمی دهید. باز بودن برای تغییر به معنای رها کردن افکار از پیش تعیین شده و جذب صادقانه دنیای اطراف است. این نوع گشاده رویی شما را به کشف استعدادهای جدید سوق می دهد و به شما کمک می کند تا برای مقابله با هر چالشی که زندگی در راه شما ایجاد می کند آماده شوید.
5. به دنبال استعداد در دیگران باشید
گاهی اوقات الهام گرفتن از استعدادهای دیگران باعث می شود متوجه شویم که در چه چیزی خوب هستیم. اگر نویسنده هستید و چیزی می خوانید که کاملاً با روح شما ارتباط دارد، سعی کنید مشخص کنید که دقیقاً چه چیزی شما را جذب کرده است. برعکس، اگر در دیگران استعدادی می بینید، از این شخص بخواهید که شما را راهنمایی کند، به شما مشاوره بدهد. دستیابی و دیدن استعداد در دیگران فرصت ها و ارتباطات را باز می کند و در عین حال به شما کمک می کند تا استعداد خود را تعریف کنید.
تست استعدادیابی ابزار استانداردی است که برای کشف استعداد، شخصیت شناسی، رفتار، شناخت، مهارتها، صداقت، دانش شغلی و انواع صفات دیگر استفاده میشود. از تست های مختلفی برای کشف استعداد استفاد می شود. همچنین تست استعدادیابی در بسیازی از موقعیت ها مثل استخدام افراد، انتخاب رشته متوسطه، انتخاب رشته کنکور و استعدادیابی فردی استفاده می شود.
تست های مختلفی تحت عنوان "تست کشف استعداد یا تست استعدادیابی" در اینترنت موجود است، اما همه آنها معتبر و علمی نیستند و بیشتر جنبه سرگرمی دارند. در اینجا تست های معتبر استعدادیابی را معرفی می کنیم.
تیپ نمای مایرز بریگز که به اختصار MBTI نامیده می شود، یک ابزار سنجش شخصیت است که تمایلات و گرایش های فرد را مشخص ساخته و نتایج آن تفاوت های ارزشمندی را بین افراد مشخص می نماید. تیپ نمای مایرز بریگز به افراد کمک می کند که خود، انگیزه ها و توانایی های موجود و بالقوه ی خودشان را بشناسند. تست MBTI در انتخاب شغل بسیار کارآمد است، شما می توانید با کمک این آزمون به خودشناسی رسیده و از این طریق مهم ترین تصمیم های زندگی خود را بگیرید و با کمترین احتمال شکست به سمت موفقیت حرکت کنید.شما می توانید تست رایگان MBTI را در سایت جعبه ابزار ذهنی انجام دهید. نتیجه این تست کمک می کند که شما استعداد های منحصر به فرد خود را شناخته و انگیزهها، نقاط قوت، حوزههای بالقوه خود را برای رشد و درک و شناختتان از خودتان را افزایش میدهد. با انجام این تست شما در یکی از 16 تیپ شخصیتی این تست قرار می گیرید و به طور کامل، ویژگی های شغلی و شغل های مناسب شخصیت شما را شرح می دهد. در این تست مسیر شغلی و مناسب ترین محیط های کاری برای شما مشخص می شود.
یکی از مشهورترین تست هایی که در دنیا برای سنجش روانی مورد استفاده قرار می گیرد تست آنلاین نئو است. این تست کاربردهای مختلفی در زمینه ازدواج، استخدام و تشخیص اختلالات روانشناسی دارد. فرم استاندارد مدل شخصیت شناسی نئو پنج عامل اصلی شخصیت بزرگسالان را بررسی میکند که همان BIG FIVE است و علاوه بر ۵ صفت اصلی در هرکدام، شش خصوصیت را نیز برمیشمرد. در واقع تست نئو یک تست خودشناسی بسیار دقیق و کامل است. یکی از چیزهایی که این تست می سنجد، ویژگی های شغلی است. این آزمون به عنوان یکی از پرکاربردترین آزمون های استخدام در سال های اخیر مورد توجه شرکت ها و سازمان های بزرگ و کوچک قرار گرفته است. در این تست ویژگی های هوش هیجانی، کار تیمی، خلاقیت، ویژگی های مدیریتی، مهارت های ارتباطی و سایر موارد مربوط به زمینه شفلی و تحصیلی است.
تست هوش گاردنر یا همان تست هوش چندگانه ، یک آزمون بسیار جالب برای سنجش استعداد و توانایی های شما در هشت زمینه مختلف است. طبق آزمون هوش چندگانه گاردنر ، همه انسانها دارای انواع مختلفی از هوش هستند؛ در واقع یک فرد باهوش، نباید فقط ضریب هوشی (IQ) بالایی داشته باشد؛ در این تست برای سنجش توانمندیها و استعدادهای یک انسان، ضریب هوشی را در 8 بخش هوش دیداری فضایی، هوش کلامی زبانی، هوش منطقی ریاضی، هوش جنبشی حرکتی، هوش موسیقیایی، هوش بین فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرا اندازه میگیرند.
در بسیاری از کشورهای دنیا برای کمک به انتخاب درست رشته تحصیلی و شغل دانشجویان و دانش آموزان از پرسشنامه استرانگ که پرکاربردترین و پراستفاده ترین پرسشنامه رغبت سنج است، استفاده می شود. به این منظور لازم است شخص بتواند علایق، رغبت ها، توانایی ها و خصوصیات شخصی خود را بشناسد. در هدایت تحصیلی و مشاوره شغلی و مشاوره انتخاب شغل به دانش آموزان کمک می شود تا با شناخت و آگاهی از تمایلات و رغبت های خویش و شناخت کامل رشته تحصیلی و مشاغل گوناگون هدف خود را مناسب و درست انتخاب نمایند.
براساس این نظریه، افراد جامعه از نظر شخصیتی و رغبت در یکی از شش تیپ زیر قرار می گیرند:
در نهایت اینکه هر فرد در جای درست خود قرار بگیرد از آسیب ها و مشکلات بعدی جلوگیری می کند، آدم ها بیشتر وقتشان را صرف شغل یا رشته تحصیلیشان می کنند، پس بهتر است با آگاهی از نیازهای جامعه و شناخت خود، انتخاب خود را انجام دهند. تست های استعدادیابی موجود در جعبه ابزار ذهنی در زمینه شناختن خودتان و استعدادهایتان کمک کننده هستند.
جعبه ابزار ذهنی...برچسب : روانشناسی ,تست روانشناسی , شخصیت شناسی, نویسنده : یاسمن اکبرزاده mindtoolbox بازدید : 123
در یک جمله خودشناسی یعنی آگاهی داشتن به تمام کاراکترهای شخصیتی که شامل احساسات، نحوه تفکر، باورها، اعمال و… است. در خودشناسی آگاهی لحظه به لحظه به رفتار و افکار خود دارید. خودشناسی یعنی پی بردن به توانایی های درونی (رگه های طلا) و تبدیل شدن به بهترین نسخه خود در دنیا.
افراد زیادی را دیده اید که در میانسالی یا دوران بازنشستگی از زندگی خود راضی نیستند و می گویند اگر ده سال به عقب باز می گشتم، فلان کار را می کردم ولی حیف که هیچگاه نمی توان به آن دوران بازگشت. در این میان افرادی که خود را بهتر میشناسند، میتوانند رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند.
1. آگاهی از صفات شخصیتی
سبک شخصیتی به این اشاره دارد که افراد چهگونه فکر میکنند، چه احساساتی دارند و چهگونه رفتار میکنند؟ شخصیت منحصربهفرد اشخاص از طریق صفات دائمی و الگوهایِ پاسخِ مشخصِ تفکر، احساس و رفتار آنان بروز مییابد. بر اساس ویژگیهای ذاتی افراد، ممکن است برخی از مشاغل، حرفهها، محیطهای کاری و فرهنگهای شرکتی، برای آنان مناسبتر از سایرین باشند. نمونههایی از خصوصیات شخصیتی متفاوت افراد عبارتاند از: سلطه گری – سلطه پذیری، معاشرت – کناره گیری، حسابگر – خودافشاگر، خودپسند – متکی به دیگران و....
استعدادها نقاط قوت فرد و مجموعهای از تواناییهای طبیعی و سنجیدهشدهی عینی هستند که پتانسیل شخص را برای بهدستآوردن مهارتهای لازم جهت انجام شایستهی کارهای مختلف نشان میدهند. به طور کلی، استعدادهای افراد تا حدود ۱۴سالگی تثبیت میشوند و در طول عمر او بهنسبت پایدار میمانند. دستیابی به درک صحیحی از استعدادهای ذاتی خود، درمورد انواع کارها و محیطهای یادگیری یا عملکردی، که به موفقیت شغلی و رضایت شغلی منجر میشوند، بینش درستی را ارائه میدهد. بنابراین، درک استعدادها و تواناییها میتواند شما را به خودشناسی برساند و برای مشاغلی آماده کند که بیشترین پتانسیل موفقیت را در آنها دارید. در این شرایط، مسیر شغلی مناسبی را انتخاب میکنید که با تحصیل و گذراندن آموزشهای ضروری، بالاترین سطح مهارتهای موردنیاز برای آن را کسب میکنید. تست استرانگ در این زمینه می تواند کمک کننده باشد.
معمولا از انجام کدام وظایف سرباز می زنید زیرا احساس می کنید که اعتماد به نفس لازم را برای انجام آن ندارید؟ اطرافیان شما چه چیزهایی را نقطه ضعف شما می دانند؟ عادتهای منفی شما چیست؟ آیا ویژگیهای شخصیتی خاصی دارید که شما را عقب نگه می دارد؟ نقاط ضعف خود را نیز مانند نقاط قوت از دید خود و از دید اطرافیان خود بررسی و شناسایی کنید. واقع گرا باشید. بهتر است که هر چه زودتر با واقعیتهای ناخوشایند مواجه شوید. همانطور که لازم است سبک شخصیت خود را بشناسید، آگاه شدن به نقاط ضعف، قدم مهم و اساسی ای در خودشناسی و تغییر است. بعضی تستهای شخصیت مثل تست میلون، نقاط ضعف و آسیبهای شخصیت را به خوبی نشان می دهند.
برای پیبردن به ارزشهایتان از خودتان بپرسید که «چه چیزهایی برایم مهم هستند؟» در واقع، ارزشها معیارهایی هستند که به وسیلهی آنها چیزها و فعالیتهایی را میسنجید که در زندگی شخصی و کاری برایتان مهمترین هستند. ارزشها به عنوان قطبنمایی عمل میکنند که هنگام تعیین اولویتها و تصمیمگیری، فرد را روی آنچه بهواقع برایش مهم است، متمرکز میکنند. درنتیجه، هنگامی که کارهایی مطابق با ارزشهایتان انجام دهید و رفتاری متناسب با ارزشهای خود داشتهباشید، زندگی برایتان رضایتبخش خواهد بود.
اگر به زندگی عرفا و دانشمندان بزرگ نگاه کنید، خواهید دید در هر شرایط از زندگی راضی هستند و مشکلات و مصائب را جزیی از سفر زندگی میدانند. فردی که بخودشناسی رسیده است، برای جبران حقارت های درونی دست به موفقیت های عجیب و دستاوردهای بزرگ نمی زند تا تایید دیگران را کسب کند، بلکه اگر هدفی در ذهن دارد، مطابق با نیازها و ارزش های فردی خود است. بخشی از غصه های ما در زندگی ناشی از عدم شناخت خود و مقایسه زندگی خود با دیگران است.
هنگامی که فردی به صلح درونی برسد، به طبع آن تصمیمات سنجیده و دقیقی می گیرد که در آینده دچار سرزنش نخواهد شد. هنگامی که خودتان را بهتر بشناسید، در انتخاب های خود به دقت عمل می کنید. بطور مثال شاید فردی تصمیم بگیرد یک ماشین لوکس داشته باشد و یا در یک رشته تحصیلی عالی به مدارج بالا برسد اما در پس زمینه ذهن خود، هدفش از این کار دیده شدن و فخر فروشی باشد. اما فردی که در روند خودشناسی است، از قضاوت دیگران نمیترسد و عزت نفس بالایی دارد. او خودش را با هر شرایطی که هست دوست دارد و هیچگاه بخاطر خودنمایی یک هدف را انتخاب نمی کند.
افرادی که خود را بخوبی نمی شناسند، در اتفاقات و مشکلات زندگی و یا انتقاد دیگران بسیار ناراحت و سرخورده میشونند. آنها هیچ انتقادی را نمی پذیرند و تلاش می کنند مشکلات و نقاط ضعف خود را بپوشانند. افرادی که خود را بخوبی شناخته اند، دیگران را نیز بخوبی درک می کنند و به آنها برچسب نمیزنند و سعی نمی کنند آنها را بی ارزش نشان دهند.
خود کنترلی یا خودآگاهی نیز یکی از نتایج خودشناسی است. فردی که خودش را خوب می شناسد، بر رفتارها و هیجانات خود تسلط بیشتری دارد و هیچگاه دچار تردید نمی شود. او ارزش های فردی خود را بخوبی می داند و بر اساس آنها دست به تصمیم می زند. همچنین در مواقعی که بسیار ناراحت و مضطرب هستند، دلیل آنرا بخوبی می فهمند. شاید در مواقعی برای شما پیش آمده که یک رفتاری را از خود بروز داده اید و پس از چند دقیقه از آن پیشمان شده اید. افرادی که بخوبی خود را می شناسند، می دانند در چه موقعیت هایی دچار خشم، اضطراب و ناراحتی میشوند و بدین شکل در آن شرایط قرار نمی گیرند و یا در معرض افراد نامناسب قرار نمی گیرند.
خودشناسی در تمامی مراحل زندگی می تواند نقش داشته باشد و تاثیرگذار است بسیاری از افراد گمان می کنند که خودشان را می شناسند در صورتی به خوبی شناخت کافی ندارند این دسته از افراد دارای شناخت کافی نسبت به علایق، احساسات و باورهای خود هستند در طی مسیر زندگی نیز آن ها می توانند چشم اندازی برای خود داشته باشند واقف بودن این افراد نسبت به ترس ها و هیجانی که دارند موجب می شود تا در مسیر زندگی مدیریت کافی داشته باشند. اما برای این شناخت باید علایق خود را بشناسید و گام به گام در این مسیر حرکت کنید ارزش های خود را بشناسید، اهداف تعیین کنید، به ویژگی شخصیتی، سبک زندگی و … آگاهی پیدا کنید. در این صورت می توانید به خودشناسی دست پیدا کنید.
جعبه ابزار ذهنی...
برچسب : روانشناسی ,تست روانشناسی ,شخصیت شناسی ,تست شخصیت, نویسنده : یاسمن اکبرزاده mindtoolbox بازدید : 188
به طور کلی تئوری انتخاب (Choice Theory) توسط دکتر ویلیام گلاسر یکی از مطرح ترین روانشناسان قرن بیستم ارائه شده است. به طوری که وی را با نام این کتاب یعنی نظریه انتخاب می شناسند. می توان گفت هدف اصلی تئوری انتخاب این است که بدانیم تمام مسائلی که در زندگی تجربه می کنیم و به نحوی با آن سروکار داریم، نتیجه انتخاب های خود ما می باشد. در حقیقت هر عملی عکس العملی دارد و یا به بیانی دیگر انتخاب های ما موجب رویدادهایی خواهند بود که در زندگی ما رقم خورده است.
در این نظریه آنچه مشهود است، توجه به انتخاب هایی است که منشاء آن به خود فرد برمی گردد. هرچند که شاید انسان نقش بسزایی در اتفاقات زندگی خود نداشته باشد، اما صد درصد مسئولیت تجارب حاصل از این اتفاقات به عهده او خواهد بود و ناگزیر با آن روبرو خواهد شد.
مرکز درونی هر انسانی مملو از نیازهای مختلف و احساسات پایدار و زودگذر است که با تقویت این ناحیه می تواند به بهترین شکل ممکن در برابر چالش ها و رویدادهای مختلف عکس العمل منطقی داشته باشد و مسائل خود را حل کند. جایگاه علم روانشناسی در این مقوله با توجه به تعریف کنترل بیرونی براساس الگویی ذهنی مشخص تر بوده و می توان براساس آن درکی درست از نظریه انتخاب در طول زندگی انسان دست یافت. دکتر ویلیام گلاسر نیز طبق این الگو، مدلی را طراحی کرد که آن را «نظریه انتخاب» نامید. اساس این مدل مرتبط به کلیه انتخاب ها و رفتارهای هر فردی است که توسط تحلیل های و نیازهای درونی او تمامی هیجانات و انگیزه های فرد آشکار می شود. با تست نیازهای گلاسر می توانید این نیازها را در خودتان شناسایی کنید؛ در ادامه مطلب در مورد این نیازها بحث خواهد شد. براساس تئوری انتخاب گلاسر، احساسات و رفتارهای بنیادین هر فرد نوعی عملکرد بر پایه تحلیل رفتاری او است که اهمیت توجه به نیازهای مختلف و جهت دادن یا برآورده نمودن آن را ملزم می داند. مبانی که در تئوری انتخاب بیان می شود این است که راهکار بسیاری از مشکلات انسان ها در اصلاح انتخاب ها و رفتارهای آنها نهفته است، نه در درمان هایی دارویی و شیمیایی که نه تنها جوابگو نخواهد بود؛ بلکه دوره درمان و حل مسائل را نیز به تأخیر خواهد رساند.
تئوری انتخاب را می توان چارچوبی کلی از تمامی عمل ها و احساسات درونی و بیرونی افراد تصور کرد که مسلماً دارای اساس و اصولی منطقی و حساب شده می باشند. این اصول منطقی جهت دهی درستی برنحوی عملکرد فرد و شرایط حاکم خواهد داشت. اصول ده گانه اساسی در نظریه انتخاب به شرح زیر می باشند، که عبارتند از:
۱) تنها کسی که ما می توانیم رفتارهایش را کنترل کنیم، خودمان هستیم.
۲) تنها چیزی که بین ما و دیگران رد و بدل می شود، اطلاعات است. اینکه با این اطلاعات چه کنیم و یا نسبت به آن چه برخوردی داشته باشیم، به خودمان بستگی دارد.
۳) ریشه تمام مشکلات روانشناختی در مشکلات رابطه است. یعنی مشکلات روانشناختی بلند مدت، از جنس «مشکلات در رابطه» هستند. دکتر ویلیام گلاسر اعتقاد دارند که انسان موجودی فیزیولوژیک است و نیازمند روابط سالم و مستحکم با اطرافیان است. چنانچه این نیاز نادیده انگاشته شود، منجر به مشکلات متعدد در زندگی وی می شود.
۴) مشکل رابطه ای، همواره بخشی از زندگی کنونی هر فردی است . در بیانی ساده تر می توان گفت، ما می توانیم از خیلی چیزها آزاد شویم؛ اما هرگز نمی توانیم بدون حداقل یک رابطه شخصی رضایت بخش ، شادمانه زندگی کنیم.
۵) رویدادهای دردناک گذشته، درآنچه امروز هستیم، نقش مهمی دارند. اتفاقات و حوادث دردآور اگر چه به مرور زمان کمرنگ می شوند، اما در برخی افراد احساسی همچنان قدرتمندانه تسلط دارد.
۶) هر فرد نیازمند پنج محرک اصلی ژنتیکی است که این پنج مورد شامل، نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح است. این پنح محرک باید در طول زندگی هر فردی مورد توجه قرار بگیرد.
۷) زندگی انسان ها شامل دو دنیای کمی و کیفی است. دنیای کیفی بخشی از دنیای ما است که از مهمترین چیزهای که می دانیم و می شناسیم تشکیل شده است. به عنوان مثال، ما برای تامین نیازها باید یک یا چند تصویر یا اتفاق خوش آیند را وارد دنیای کیفی خود کنیم و آن را بهبود بخشیم.
۸) افراد به طور مدام از ابتدای تولد تا مرگ مشغول«رفتار کردن»هستند. این رفتارکردن در شکل کلی از چهار بخش جدایی ناپذیر نظیر عمل، فکر، احساس و فیزیولوژیک تشکیل شده است واساس عملکرد هر فرد می باشد.
۹) رفتارها همیشه باید در قالب فعل یا مصدر بیان شود. در بیانی ساده، به جای گفتن جمله، من افسرده شده ام یا دچار افسردگی هستم. بگوییم من انتخاب کرده ام افسرده باشم. من افسردگی می کنم. یا خودم را افسرده کرده ام. به این ترتیب قبول و پذیرش این رفتار برای فرد قابل تآمل خواهد بود و از طرفی نیز خود را مختار بر انتخاب خواهد دانست.
۱۰) بر اساس تئوری انتخاب، رفتار همیشه انتخابی است.و فرد انتخاب کننده رفتار می باشد. البته ما روی دو بخش فکر و عمل، قدرت انتخاب داریم. بنابراین کلیه اعمال فیزیولوژیکی و احساسی به عنوان تابعی از این انتخاب ها، تحت تاثیر قرارمی گیرند.
پنج نیاز اساسی انسان بر اساس تئوری انتخاب شامل این موارد است:
هنگامی که نیازهای خود را بشناسیم، میتوانیم تشخیص دهیم وقتی احساس ناخشنودی و ناراحتی داریم کدامیک از نیازهایمان ارضا نشده و وقتی احساس خشنودی میکنیم کدامیک از نیازها ارضا شده است. افراد برای خودشناسی و شناخت اولویتهای خود از این آزمون استفاده میکنند. تست نیازهای گلاسر به شما کمک می کند، نیازهای خود را شناسایی کنید و انتخاب های صحیح تری خواهید داشت. می توانید این تست را به صورت رایگان در جعبه ابزار ذهنی انجام دهید.
برچسب : روانشناسی ,تست روانشناسی , شخصیت شناسی, نویسنده : یاسمن اکبرزاده mindtoolbox بازدید : 145